وبرن در سوم دسامبر سال 1883 به دنیا آمد و در 15 سپتامبر سال 1945 کشته شد. این آهنگساز اتریشی از اعضای برجسته مکتب دوم وین بود. او که شاگرد و پیرو مهم آرنولد شونبرگ، ابداعکننده سبک آتونال بود، بهعنوان مشهورترین آهنگساز سبک دوازده آوایی شناخته شده است. ابداعات او در سازماندهی شماتیک زیروبمی نتها، ریتم و دینامیسم موسیقی از عناصر اصلی خلق سبکی بود که بعدها به سریالیسم جامع مشهور شد.
او با آهنگسازان برجستهای همچون آلبان برگ و هانس آیزلر همکاری کرده و بر آهنگسازان برجسته بیشماری از جمله پییر بوله، اشتوکهاوزن، فرانک زاپا و نیز آهنگساز مهم ایرانی، علیرضا مشایخی، تاثیر گذاشته است. وبرن در طول دوره فعالیت خود با مشکلات فراوانی روبهرو بود. او طی سالهای 1918 تا 1922 در اداره انجمن اجراهای خصوصی موسیقی با شونبرگ همکاری کرده و از 1922 تا 1934 رهبری ارکستر سمفونیک کارگران وین را برعهده داشت.
حزب نازی، حتی قبل از به قدرت رسیدن، موسیقی وبرن را محکوم کرده و آن را بولشوویسم فرهنگی و هنر منحط مینامید. در 15سپتامبر سال 1945 هنگامی که نیروهای متفقین اتریش را اشغال کرده بودند یک سرباز ارتش آمریکا به وبرن شلیک کرده و در جا او را از پا در آورد. وبرن برای اینکه مزاحم نوههایش نشود برای کشیدن سیگار بیرون آمده بود و این مرگ او را به همراه داشت.
به بهانه سالمرگ وبرن ماجرای قابل توجهی که مدتی پیش بر سر زبانها افتاد را عیناً در اینجا نقل میکنیم. فردی به نام هاینریش کینکایند در آسوشیتدپرس مقالهای نوشت تحت عنوان «وبرن جاسوس نفوذی نازیها بود». این مقاله نقل شده و سپس دلایلی ذکر خواهد شد که بیاساس بودن این مقاله را کاملاً اثبات میکند. اما آنچه اکنون جالب بهنظر میرسد علت انتشار چنین مقالههایی در رسانههای گستردهای از این قبیل است.
آیا هدف تنها شستن گناه سرباز آمریکایی است؟ آیا ما مشابه این را فراوان ندیدهایم؟ کشته شدن جان لنن به دست فردی که پس از دستگیری «دیوانه» تشخیص داده شد یا خودکشی اغلب اعضای گروه ضدسرمایهداری بادر- ماینهوف در زندان که حتی یکی از آنها – بادر – توانسته بود در جلسه دادگاه سلاحی را قاچاقی به زندان ببرد و با آن «خودکشی» کند. جهتدهی رسانهها به طرز فکر مخاطبان، مهمترین مسئلهای است که باید در اینجا به آن دقت کرد. استفاده از مسائل فرهنگی برای پیشبرد اهداف سیاسی تعبیر دیگری است. برای مدیران رسانهها مهم نیست که وبرن که بوده و چه کرده، مهم این است که اکنون جاسوس شمرده شود و مانعی را از سر راه کسانی که منافعی دارند بردارد. مقاله از این قرار است:
برلین، آلمان- اعترافات اخیر مقامات سابق نازی ساکن آرژانتین آنچه موسیقیشناسان مدتها به آن مشکوک بودهاند را تایید کرده است: آهنگساز آلمانی نیمه اول قرن بیستم، آنتون وبرن و همکارانش سبک موسوم به تکنیک «سریال» را برای ارسال پیامهای رمزی به جاسوسهای نازی ساکن ایالات متحده و انگلیس، ابداع کردهاند.
آهنگسازان آوانگارد سالهای هیتلر بیشرمانهترین شکل جاسوسی از طریق هنر در طول تاریخ را ایجاد کرده و برای این کار با طراحان رمزگذاریهای نازیها همکاری کردند و با سروصداهای آتونال خود مخاطبان سادهدل را فریفته و در عین حال اطلاعات علمی بسیار مهم را بین دو کشور ردوبدل میکردند.
جان آدامز، آهنگساز مینیمالیست، معتقد است «این مکتب دوم وین موسیقی را بهطور کلی زیر سؤال میبرد. من از همان نخستین دفعاتی که قطعات آرنولد شونبرگ را شنیدم به این فکر میکردم که واقعاً چه چیز قابل شنیدنی در این قطعات هست. اکنون میدانم.»
کشته شدن آنتون وبرن 62ساله با گلوله یک سرباز آمریکایی در برلین اشغالی تاکنون خسارتی تراژیک برای دنیای موسیقی دانسته میشد. در آن زمان ارتش آمریکا گزارش داد این قتل یک «اشتباه» بوده و بهدلیل نقض حکومت نظامی صورت گرفته است.
اکنون روشن شده است که وبرن از موسیقی برای انتقال اکتشافات ورنر هایزنبرگ در زمینه انرژی اتمی به کلاوس فوکس، جاسوس آلمانی، استفاده میکرده است. در آن زمان بنا به ماهیت مخفی این پروژه، پس از حمله به برلین نیز ادامه داشت، افسران ارتش قادر نبودند دلیل صحیح قتل وبرن را تشریح کنند.
هانس شربیوس، یکی از مقامات حزب نازی که با وزیر تبلیغات، جوزف گوبلز، همکاری کرده بود در سن 87سالگی اعتراف کرد که نازیها پشت پرده تکنیک دوازده آوایی بودهاند و عمداً بهطور رسمی به آن ناسزا میگفتند تا حالتی غیرقانونی پیدا کند و در تیررس طیف گستردهتری از مردم نباشد.
او هنگام مصاحبهای که در بوینس آیرس با او شد با خنده گفت: «این قطعات چیزی غیراز پیامهای رمزی نبودند اما به این دلیل که سخت و بیرون از قاعده بودند مخاطبان خاص آنها را پذیرفته و مورد حمایت قرار دادند.»
ادوارد تلر فیزیکدانکه در آزمایشگاهش در لوس آلاموس یک پیانوی 9 فوتی دارد، بیآنکه بداند اطلاعات هایزنبرگ را به فوکس، که مشتاقانه در مهمانیهای تلر شرکت میکرد، میرساند.« تلر حامی پر اشتیاق موسیقی وبرن بود.»
آرنولد شونبرگ، موسیقیدان مسنتری که تکنیک سریالیسم را به تقاضای دولت وایمار آلمان ابداع کرد، برای ارسال دانش بمب دزدیده شده به وسیله فوکس به نازیها که برای ساخت سلاحهای اتمی خود بیقرار بودند، آهنگسازی میکرد.
شربیوس برای مثال «واریاسیونهایی برای ارکستر،اپوس 30» را به خبرنگاران آسوشیتدپرس نشان داد که در قالبی مقوایی قرار داشت. نتها یک شبکه ریاضی تشکیل میدادند که به زبان آلمانی مقایسهای بود بین میزان آزادسازی نترون در ایزوتوپهای 235 و 238 اورانیوم.
پاسخ شونبرگ کلکسیونی از قطعات برای سوپرانو و سازهای بادی بود که رمزی بود برای ترکیب شیمیایی آغازگر پولونیوم- بریلیوم در هسته انفجار ترینیتی.
در ژاپن نیز تورو تاکمیتسو سبک نئورومانتیسیسم را کنار گذاشت تا پیشرفت اتمی کشورش را با موسیقی گزارش دهد.فیلیپ گلس، آهنگساز مینیمالیست،میگوید:«عجیبترین نکته این است که پس از جنگ آهنگسازان با اینکه اصلاً دلیل ابداع سبک دوازده آوایی را نمیدانستند آن را ادامه دادند. البته امروز هم کسانی هستند که در سریالیسم دست و پا میزنند.»
موسیقی دوازده آوایی، برخلاف موسیقی دیاتونیک که بر مبنای گامهایی است که در سرتاسر تاریخ و در تمام جهان پذیرفته شدهاند، تمام نتهای یک گام کروماتیک (یعنی گامی با تمام نتها) را یکسان ارزشگذاری میکند و ساختاری ریاضی میسازد که از ایجاد آکوردهایی که از نظر استانداردهای سنتی مطبوع هستند جلوگیری میکند. پییربوله، رهبر ارکستر و آهنگسازی که از سریالیسم استفاده میکند، میگوید: «حتی اگر این قصه واقعیت داشته باشد، اکنون چند دهه است که منتقدان موسیقی از این سبک حمایت میکنند و من هیچدلیلی نمیبینم که به خاطر اتفاق خندهداری که در هنگام آغاز این سبک افتاده است آن را باطل بدانیم.»
9 نکته مهم
• البته همانطور که گفته شد وبرن بهگونهای تراژیک کشته شد اما در میترزیل در اتریش، نه در برلین.
• کلاوس فوکس جاسوس روسیه بود نه آلمان.
• «واریاسیونهایی برای ارکستر، اپوس 30» که در متن به آن اشاره شده است در سال 1940 پیشنهاد شد، یعنی 2سال قبل از شروع پروژه منهتن.
• تورو تاکمیتسو، آهنگساز ژاپنی، در هنگام تسلیم ژاپن 14 سال داشت.
• شونبرگ یهودی در طول جنگ از آلمان نازی گریخت و به آمریکا رفت. او در آمریکا در دانشگاه یوسیالآ تدریس میکرد. با این وصف چگونه به اطلاعات فوق محرمانه لوسآلاموس دسترسی پیدا کرد؟
• مقاله مشهور شونبرگ، «روش آهنگسازی با دوازده آوا»، در اواسط دهه 1920 منتشر شد؛ سال قبل از به قدرت رسیدن رایش سوم. تحقیقات جدید نشان میدهد آهنگسازان آوانگارد روس مانند نیکولای روسلاوت بهطور مستقل یک دهه قبل این تکنیک را ابداع کرده بودند و در آمریکا نیز چارلز آیوز قبل از آن تجربیاتی با آن داشته است. در آن زمان سیر هنر به ناچار به ابداع تکنیک دوازده آوایی میرسید.
• در این مقاله تمامی ارزشهای سبک دوازده آوایی نادیده گرفته شده است؛ یعنی تمام آهنگسازان بزرگی که به این روش آهنگسازی کردهاند و آثاری جاودان خلق کردهاند مشتی سادهلوح و حقهباز هنری بودهاند.
• نکته دیگری که از این مقاله برداشت میشود این است که آلمان تکنولوژی بمب اتم را از آمریکا گرفت. در حالیکه این آمریکاییها بودند که با انتقال محکومان آلمانی دادگاههای جنگ جهانی دوم به آمریکا، از جمله ادوارد تلر، مشهور به پدر بمب هیدروژنی از دانش آنها استفاده کرده و بمب اتم را ساختند، دانشمندانی که پس از دادگاه نه تنها مجازات نشدند که در آمریکا زندگی خوبی را ادامه دادند.
• در اینجا از نظرات آهنگسازانی از قبیل فیلیپ گلس استفاده شده که از مخالفان سرسخت موسیقی دوازده آوایی و از طرفداران موسیقی تجاری پستمدرن هستند که به اعتراف خودشان مهمترین مولفه در موسیقی را درآمد مالی میدانند.
آسوشیتدپرس